سلام بر همکاران محترم: چند سال پیش زمانی که تنور جمعآوری قلیانها از روی میز قهوهخانهها در ایران گرم بود و از چندین جناح قهوه داران آماج بخشنامه وزارت بهداشت، رأی دیوان عدالت اداری، مصوبه هیأت وزیران در خصوص جمعآوری قلیانها شده بودند، شخصی به دفترخانه اینجانب مراجعه و تقاضای تنظیم سند تعهد مبنی بر عدم ارائه قلیان به مراجعهکنندگان را نمود، دفتریار محترم دفترخانه به آن شخص مزاحاً گفت: بالاخره قلیانها را از قهوهخانهها جمع کردند، شخص مزبور جواب قاطع و مردانهای داد و گفت: "قلیان وسیلهء کسب معاش و روزی اهلوعیال ما است و تا جان داریم نمیگذاریم حقمان را از دستمان بگیرند" & در آن زمانها بنده عضو هیأت مدیرهء جامعه سردفتران آذربایجان شرقی بودم (زمانی که در انتخابات جامعه سردفتران هنوز تقلب نفوذ نکرده بود تا بنده را خانهنشین کنند) در یک جلسهء عمومی که مدیرکل و جمعی از مسئولین ثبت استان و سردفتران و دفتریاران در جلسه بودند ضمن سخنرانی خودم گفتم: (ایکاش منهم یک قهوهچی بودم تا جانانه و شرافتمندانه از حقوقمان ازجمله ارزش واقعی معاملات، ده درصد گواهی امضا، تعیین مسئولیت قانونی برای کارمندان و پاسخگو بودن آنها در برابر مراجع اداری و قضایی، استقلال کانونهای سردفتران و ...) دفاع میکردم.& دوستان عزیز هر رخدادی در کائنات و خلقت و اجتماع هزینهای دارد و باید هزینهها را پرداخت، همه ما در روزهای محرم از امام حسین هم امام حسین تر میشویم دوآتشهای که همه را میسوزانیم با سینه زدن، عزاداری کردن، اما هیچوقت به خودمان اجازه نمیدهیم فلسفه و علت قیام و شهادت امام حسین (ع) را به ذهنمان راه دهیم، امام حسین (ع) دار و ندار، فرزندان و تبار خود را فقط به خاطر دفاع از حق خود که همانا (زنده نگهداشتن اسلام) بود هزینه داد، اگر مسلمان نیستیم انسان هستیم و انسانها به خاطر دفاع از حقشان در هرکجای کره زمین هزینهء جانی و مالی میدهند، دوستان محترم: چند سالی است که سردفتران ایران زیر بار بدترین شدیدترین ظلمها و ستمها قرارگرفتهاند، اما در برابر اینهمه ظلم و ستم هیچ حرکتی، هیچ صدایی، هیچ فریاد حقطلبانهای از سوی سردفتران نهتنها به عمل نیامده بلکه هرروز بدتر از روز قبل سردفتران در مقابل این ظلمها سر تعظیم خفت و ذلت فرود آوردهاند، اولین و مهمترین دلیل این امر فقر مالی سردفتران است، ما را گرسنه نگهداشتهاند تا به نان خشکی رضایت دهیم، در عرض این چند سال کدام خدمات، کالا، تولید دولتی (خصوصی که جای خود دارد) است که قیمت آن چندین برابر افزایش نیافته است؟ قیمت نان، پست، گاز، آب، گذرنامه، برق، گاز، قطار، هواپیما، ...هزاران کالا و خدمات دولتی دیگر ازجمله خدمات سازمان ثبت مثل استعلام ثبتی، ثبت آنی، استعلام ثبتی در عرض دو سال به قیمت پنجاههزار تومان رسیده، چرا تا به دفترخانه میرسند میگویند افزایش تحریرها باعث فشار به مردم میشود، آیا ما مردم نیستیم، آیا ما از کرهء مریخ آمدهایم آیا ما اجنبی هستیم، آیا افزایش قیمت نان، گاز، پست بما اثری ندارد& دوستان عزیز هرروز خبر از تجمع صنوف مختلف در جلوی مجلس شورای اسلامی، استانداریها و ... شنیده میشود، معلمین کارگران، پرستاران، داروسازان، حتی پزشکان نه به خاطر پول معالجه و ویزیت بلکه به خاطر یک سریال مهران مدیری، تجمع میکنند و طومار امضاء میکنند؛ اما سردفتران با تعرفههای عهد بوق سند تنظیم میکنند، باقیمت دارایی سند قطعی مینویسند، کارمند دفترخانه هم پانزده درصد تحریر را میگیرند و هم دستمزد قانون کار را و درعینحال هیچ مسئولیتی ندارند، کانون سردفتران استقلال ندارد مثل کانون وکلا، در انتخابات الکی کانون سردفتران آخرین انتخاب را رئیس سازمان انجام میدهد، دوستان باید هزینه داد و حق را گرفت، من چند ماه قبل هم نوشتم باید هر هفته طوماری امضا شود و بهطور همزمان از استانها به مجلس شورای اسلامی و بازرسی کل کشور، بیت رهبری و ... ارسال شود، نباید به کانون سردفتران تهران چشم امید دوخت آنها نهتنها درد و رنج سردفتران شهرستانها را نمیخواهند بفهمند، بلکه اصلاً نمیخواهند تعرفهها افزایش یابد، آنها به سردفتران شهرستانها پشیزی ارزش قائل نیستند، کانون سردفتران نقش ولی، وصی، قیم همهء سردفتران ایران را بازی میکنند یادمان نرفته نه ماه تمام بیمهء خدمات درمانی نداشتیم اما کانون سردفتران تمامی امکانات مالی و رفاهی کانون را در اختیار سردفتران تهران قرار داده است، & دوستان محترم تعرفهء حق التحریری که کانون تهران یا بعضی از سردفتران تهران ارائه میدهند بههیچوجه در شان و لیاقت سردفتران ایران نیست، اما آنها هیچوقت در مسیر دفاع از حقوق سردفتران گام برنمیدارند فقط در فکر حفظ جایگاه و منافع مادی و آسایش خودشان هستند، من با دلیل و مدرک حرف میزنم آیا بخشنامه کانون در مورد ده درصد گواهی امضا یادتان رفته هنوز هم که هنوز است با ظلم و زور از سردفتران میگیرند پول بیزبان ما را به وکیل دادگستری میدهند که در جهت پایمال کردن حق ما از آنها دفاع کند، & دوستان محترم حق گرفتنی است هزار بار تکرار میکنم حق گرفتنی است، مرا با داشتن صد و هشتاد رأی انتخابات کانون سردفتران آذربایجان (نفر اول) اداره ثبت استان و سازمان ثبت کنار گذاشتند و کلمهای از زبان سردفتران آذربایجان درنیامد که چرا اینطور شد؟ & دوستان محترم حرف بس است خسته شدیم از حرفهای روزمره (...جان مخلصم و تو کجایی، یا) بابا ما مردیم، ما زنیم، هر چه هستیم انسان هستیم اینقدر خفت و زبونی را بجان نخریم، بالاتر از سیاهی رنگی نیست الانش هم مردهایم بیایید دستبهدست هم دهیم و تا کی به امید چندرغاز تعرفهای چشم بدوزیم که پنج سال دیگر هم ادامه پیدا کند، یادمان باشد (حق گرفتنی است) خداحافظ دوستان عزیز مرا ببخشید.
جواد شافعی سردفتر 59 تبریز
تالیفات استاد پیشکسوت سردفتر بازنشسته 59 تبریز جناب آقای جواد شافعی